خیابان آیت الله عبادی ، کوچه شهید رحمانی ، دست راست . . . یادم نیست در چندم . والدین شهیدی با استناد به جمله امام که ((اسلام به شما شهید پروران افتخار می کند )) سر بلندی خود را با این جمله بر پیشانی خانه خویش ، انشاء نموده اند : (( عزیزم اصغر جان با شهادتت افتخار بزرگی نصیب خانواده ات نمودی .)) امروز البته رنگ ها ، زیر آفتاب چندین ساله ، از زیر بار جمله امام شانه خالی کرده اند . اما این افتخار همچنان بر تارک اهل آن خانه می درخشد . خیابان آیت الله کاشانی ، بعداز کوچه یخدان ، دست چپ ، بچه های پایگاه بلال برای جذب نیرو تبلیغ کرده اند . تکنیک آنان فقط این کلیشه و رنگ نیست بلکه تکیه شان بر سبقت بلال در اذان گویی برای پیامبر اسلام است . آری شعارهای تبلیغاتی هر دوره به ارزشهای رایج آن دوره نگاه می کند . در بسیاری از کوچه های شهر وقتی قدم می زنی ، کلید واژه هایی را می بینی که فضای فکری جامعه ای را نشان می دهد ، در حال یک دفاع مقدس . اسلام ، نترسیدن از مرگ ، بکشید ما را ، آخرین قطره ، بهشت ، پیروز ، برنده ، مبارک ، افتخار. . . . و گویا نه در کوچه های شهر که در غرفه های موزه دفاع مقدس قدم می زنی . اما نمی دانم آیا در آینده وقتی در غرفه های موزه دفاع مقدس قدم خواهیم زد ، از این کوچه ها و دیوار نوشته هایشان هم عبور خواهیم نمود ؟ و آیا اصولا برپا کنندگان این موزه به دیوار نوشته هایی از این دست ، به عنوان پاره ای از پیکره بزرگ و متنوع دفاع مقدس عنایت خواهند داشت ؟ و یا سایر خرت و پرتهایی مثل انواع قبض های کمک به جبهه ، اشکال قلک های مدرسه ای کمک به جبهه ، چرخ های قراضه خیاطی که تا نفس داشته اند در مساجد لباس رزم دوخته اند و . . . در نظر مدیران ، مصداق( آثار دفاع مقدس ) خواهد بود تا در ( حفظ ) آن بکوشند و به ( نشر ارزشها) یی که در ارتباط با این یادگارهاست بپردازند ؟ همان ارتباطی که بین چرخ نخریسی آن پیرزن و خداشناسی برقرار بود . اگر این گونه است ترس من از آن است که روزی که تکلیف زمین و نقشه و بودجه موزه معلوم گردد دیگر رنگ از رخساره این دیوار ها کاملا پریده با شد و حتی نتوان از همین چند واژه به جا مانده هم عکسی گرفت . این هم پوستر نه ، که چند دریغ تصویری من پیرامون این موضوع (تاریخ اثر : 1383) : لطفا با قصد قربت ، نظر بدهید .